زن جوان دو بار در یک شب قربانی دو متجاوز شیطان صفت شد
زن جوان پس از خارجشدن از محل کارش در میدان آزادی در انتظار تاکسی بود تا به خانهاش در شهریار برود. لحظاتی نگذشته بود که ناگهان خودرو پراید سفیدرنگی در برابر زن جوان توقف و منیژه با دیدن یک مسافر مرد در کنار راننده به آنها اعتماد کرد و سوار بر خودرو مرد جوان شد.
ابتدا همه چیز عادی به نظر میرسید و مرد شیکپوشی که مسافر صندلی جلو پراید بود در میان راه پیاده شد اما ناگهان راننده جوان مسیرش را تغییر داد و منیژه که با دیدن این صحنه شوکه شده بود، ابتدا درباره تغییر مسیر مرد جوان سوال کرد ولی مرد جوان گویا حرفهای زن جوان را نمیشنید و به مسیرش ادامه میداد تا اینکه منیژه شروع به داد و فریاد کرد.
خودرو به مسیر خاکی رفت و داد و فریادهای منیژه به گوش هیچکس نمیرسید تا اینکه خودرو توقف کرد و زن جوان که پی برده بود این مرد چه نیت شومی در ذهن دارد شروع به التماس کرد و از مرد جوان خواست همه طلاها و پولهایش را بگیرد و رهایش کند اما حمله مرد جوان به منیژه یک سناریو تلخ را رقم زد.
راننده جوان با تهدید و کتککاری به زنان جوان تجاوز کرد و سپس طلا و وسایل باارزش همراه طعمه اش را برداشت و اجازه داد تا زن جوان پا به فرار بگذارد.منیژه که وحشتزده بود و آرزوی مرگ میکرد به امید نجات و رسیدن به امنیت و آرامش دوان دوان جاده خاکی را به سمت مسیر اصلی رساند و در حالی که از ترس هنوز پاهایش میلرزید و قدرت ایستادن نداشت از خودروهای عبوری درخواست کمک میکرد.
چند خودرو از کنار منیژه عبور کردند تا اینکه خودرو پژو پرشیا سفیدرنگی که دو پسر جوان سوار بر آن بودند با دیدن حال و روز منیژه در کنار جاده توقف کردند. زن جوان اشک میریخت و دوان دوان به سمت خودرو پژو رفت و با التماس و اشک از ٢ پسر جوان درخواست کمک کرد تا او را نزد پلیس برسانند. ٢ پسر جوان ابتدا پذیرفتند تا منیژه را نزد پلیس برسانند و زن جوان وقتی دید ٢ پسر تصمیم به کمک دارند، سراسیمه سوار بر خودرو آنها شد و روی صندلی عقب پژو پرشیا نشست و در حالی که اشک میریخت و فکر میکرد ٢ پسر جوان قصد کمک به او را دارند با صدای لرزان از اقدام سیاه راننده پراید پرده برداشت.
خودرو به سمت تهران در حال حرکت بود که ناگهان پسر جوانی به نام سیامک از دوستش که پشت فرمان بود خواست تا به سمت دامداری حرکت کند. منیژه با شنیدن این حرف شوکه شد و خواست تا او را به کلانتری برسانند اما بیفایده بود و سیامک ادعا میکرد که میخواهند ابتدا منیژه در دامداری آب به دست و صورتش بزند و بعد به کلانتری بروند اما این یک داستان دروغین بود.
سیامک و دوستش در حالی که منیژه در برابر آنها مقاومت و التماس میکرد باز به او تجاوز کردند. ٢ جوان پس از اجرای نقشه شوم منیژه را سوار بر خودروشان کردند و او را تا نزدیکی خانهاش در شهریار رساندند و سپس بهسرعت پا به فرار گذاشتند.
منیژه که دیگر به هیچکسی اعتمادی ندارد، خود را به دادسرای امور جنایی تهران رساند و پیش روی بازپرس آرش سیفی پرده از ٢ سناریوی سیاه برداشت و ادعا کرد که ای کاش مرا کشته بودند و این پلانها را نمیدیدم. کارآگاهان در گام نخست به کمک زن جوان موفق به شناسایی دامداری پسر جوان شدند و خیلی زود این جوان که کامران نام دارد در عملیات پلیسی دستگیر شد.
کامران وقتی در برابر زن جوان قرار گرفت در همان ابتدا به اقدام سیاهی که با دوستش انجام داده بود، اعتراف و سیامک را عامل اصلی این ماجرا معرفی کرد. سیامک ٣٤ساله که ٢ سابقه کیفری در پروندهاش دارد، ادعا میکند ابتدا نیت کمک به زن جوان را داشتم اما وسوسه شدم و این اقدام شوم را به اجرا رساندم.
لطفا این مطلب را به اشتراک بذارید و بازنشر کنید !
خو دیگه چطور هستی